اگـر دنیـا نمی چرخد به کام من...اگر شبها نمیخوابم... چو بیتابم...نگه کن بر تب و تابم...
من اون عشق سحرگاهم...که باگل بوسه میخوابم...
من اون شوقم...من اون لبخند چشمانم...که تا بغض گلو آید...
به جز محرم نمی بیند ...چه بارانی به سر دارم...
اگر من شاخه خشکم... اگر یخ بسته لبهایم...به دریا دل نمی بندم...
من آن لبخند شیرینم...که بر جان مینشیند ...شوق چشمانم...